نم نم باران بهار

به سراغ من اگر می آیید نرم و آهسته بیایید.......

نم نم باران بهار

به سراغ من اگر می آیید نرم و آهسته بیایید.......

به روی چشم ...

 

سلاممممممممممممممممممم به همه دوستای عزیز و مهربونم  نخ سوزن ( همون مخصوصا ) دوستای عزیزی که من رو مورد لطف خودشون قرار دادن. 

از همه تون بابت تعریف هاتون ممنونم. خوکشلی از خودتونه. در این حد از تعریف هم نبودم.  

باز هم ممنون بابت اینکه به اعتمادم پاسخ مثبت دادین.  

دوستای گلی که خواسته بودن مهلت عسکا تا شنبه تمدید شه .... به روی چشم .....  

 

 دوستون دارم خیلی زیاد 

 

رونمایی همایونی مان....

سلام ...... سلام...... 

بدینوسیله از حضرت مستطاب همایونی و گران سنگ وجود ثقیل و ....( توی جا خالی هرچی خوبی و از خود متشکری سراغ دارین بذارین ) خودمان رو نمایی می فرماهییییییییییمممممم. لفطا رونمایمان فراموشتان نشود و نظراتتان رو به فرمت رونما در کامنت دونی مان که هم اکنون بصورت مقبره امامزادگان که درونش پول می اندازند درآمده و وجوه نقدتان را پذیراست واریز بفرماهییییییییید باشد که مقبول خدای متعال قرار گیرد. 

 خواهشا زحمت کپی عکس ها یا ذخیره و .... رو به خودتون ندید. رمز رو هم خودم به اونایی که باید دادم دوس ندارم زحمت افشای رمز رو بکشید.به همه عزیزانی که رمز دادم اعتماد کردم امیدوارم جواب اعتمادم رو بگیرم. 

دوستون دارم خیلی زیااااااااااااااااااااددددددددددددددد 

 

 

ادامه مطلب ...

همایش نامه

سلام سلام.....   

و اما سفرنامه و عکسهایی که قولش رو داده بودم .....      

               خوشا شیراز و وضع بی مثالش                         خداوندا نگه دار از زوالش    

همایشی که واسش مقاله فرستاده بودم ، شیراز برگزار بود و همونجوری که گفتم اینجانب دوربینم رو جا گذاشته بودم ، اما از اونجایی که طاقت نیاوردم منتظر ارسال CD عکسها از طرف دوستم باشم فعلاًبه همین عکسهایی که با دوربین موبایلم گرفتم بسنده می کنم ، باشد تا مقبول حضرات دوستان قرار گیرد. 

 

نمای آرامگاه حافظ رو می بینید که گمونم همه تون می شناسیدش 

 

اینم مقبره حافظ که جاتون خالی اونجا یه فال حافظ هم زدیم تو رگ Flower

  

 

 

 

 

 تابلو راهنمای آرامگاه سعدی اگه دوس داشته باشین مطالعه کنین اطلاعات خوبی رو بهتون می ده.   

 

 

 

 

دور تا دور آرامگاه ، با این کاشی کاریها و نقشایهای گل مرغی که تو تابلو توضیحات بهش اشاره شد مزین به آثار گلستان و بوستان بود که انصافاً برای من یکی ، با همه علاقمندیم به حافظ و اشعارش خیلی جالب تر بود.

  

اینم آرامگاه شوریده از دیگر شعرای عزیزمون که مقبره ش دقیقا قرینه مقبره سعدی بنا شده . 

 

و اما عمارت و باغ دلگشا که پر بود از درختای نارنج....  

 

 

جالب ترین موضوع واسه من این بود که متوجه شدم شیشه های  قدیمی و رنگی عمارت با این قدمت دوجداره کار شده . واقعاً حال کردم از استعداد اجدادمون .... طراحی ساختمون و تناسبش با آب و هوای تقریباً گرم منطقه و.... که همیشه واسم جذاب بوده و هست که بماند .....  

 

اینم یه نما از نارنجستان و باغ

 

نارنج های کوچولو کوچولو که بوش واقعا مسخ کننده بود....   

   

گنبد بارگاه حضرت احمد بن موسی (ع) برادر بزرگوار امام رضا (ع) که معروف به شاهچراغ هستن 

 

  

 

 و آمااااااااااا

.

.

.

.

 خوشا بازار و خریدششششششششششش......... اونم چی .....  صنایع دستی ، که عشخ منه......... 

 

  

 

 

خب دوستان عزیز، برنامه بعدی رونمایی از حضرت همایونی خودمان می باشد. هرکس دوست داشت رمز رو داشته باشه آدرس ایمیلش رو کامنت بذاره . لطفاً خودتون رو هم معرفی بفرمایید تا رمز و زمان آپ پست مذکور رو بگم خدمتتون ، در غیر اینصورت شرمنده خواهم شد.  

 

  

 

اندر گزارش زمان غیبت همایونی....

سلام سلام..... من برگشتم.

عارضم خدمت دوستان که بالاخره از وضعیت اضطرار و فشردگی کار و درس خارج شده و اندکی سرمان خلوت گردید. شکر خدا زنده ماندیم و اینور شرایط فشردگی رو هم دیدیم. البته مث سابق نشده ولی خب مث این چند وقت هم نیست و اجازه نفس کشیدن داریم.http://oshelam.persiangig.com/image/zarde%20kochik/beesmiley1.gif

یه سری جابجایی کاری باعث شد که مجبور باشم کلی وقت بذارم و به نقطه صفر و اولیه برسم که البته هنوز هم به اون نقطه صفر نرسیده ولی خب قابل قبول تر از شرایط اولیه س. درسها هم که خب چون از قبل برای دوتا همایش مقاله داده بودم و موعد برگزاری شون همزمان با این جابجایی ها شده بود مجبور بودم برسونم مقاله ، ارائه و.... رو. اما اگه این چن وقت یه ذره استراحت داشتم تو همین همایش ها بود. هم فال بود و هم تماشا. به هوای شرکت در همایش هم سفر رفتم که استراحت و تفریحی شد واسم و هم چون با دوستام شرکت کرده بودیم  تجدید دیداری با دوستان و همکلاسی ها شد ، آماااااااااا قبلش رو نگیددددد که پوست انداختم تا تو این بَل بَشو کاری مقاله ها رو به موعد همایش برسونم.

و خلاصه اینکه بدینوسیله از همه دوستان عزیزم عذر می خوام که  نتونستم وقت بذارم واسشون.

از کار بگم که اتاقم عوضش شد و دیگه هسمایه ( همون همسایه )  اون جوجو کوچولوها نیستم ولی چن وقت یه بار فرصت شه  بهشون سر می زنم. اتاق جدید هم ایییییییییی .... بد نیست. دِنج و خوبه . گمونم دو هفته بیشتر شد که در نتیجه حمّالی های بکار بسته از طرف شخص شخیص اینجانب ، یه نظم و نظامی گرفت و تا حدود زیادی ظاهر و باطنش مرتب شد. هنوز یه بخشهای زیادی ازش باقیه که اگه خدا بخواد ضمن کارهای جاری درستش می کنم. کار زیاد دارم ولی راضی ام.

از همایش ها بگم که سوای بخش علمی و ارائه مقالات که کاری نداریم بهش....... بسی بسیار خوش گذشت. لذت بردم وسط اینهمه کار همچین سفرهایی رفتم. جاتون خالی یه عالمه خرید رفتم و یه عالمه سوغاتی های خوشگل خوشگل خریدم. فقط آخراش دیگه از شدت خستگی کم آورده بودم. آخه می دونین ، همایشها دو الی سه روزه بودن که من به خاطر تراکم کاری فقط یک الی دو روزشون رو شرکت کردم .زمان باقی مانده و بعد از اختتامیه ها رو هم سعی کردم هم به جاهای دیدنی شهر سر بزنم و هم خرید سوغاتی تشریف فرما شم. هوا هم که بسی بسیار عالی بود اون شهرهای خوکشل. اصلاً می دونین به ما اجحاف شده نسبت به اون شهرها. هم از نظر هوای شهر و هم از نظر امکان دیدنی و تفریحی مون. الهی که خدا این مسئولین محترم و بیخودی شهرمون رو هدایت کنه  تا یه ذره از اون بودجه ها رو خرج شهر کنن ، سلیقه به خرج بدن . یه سر سوزن اهمیت بدن به این ...... قنجیشکِ طفل معصومِ مظلوم... هرچی نجابت می کنیم انگار نه انگار!!! بابا وظیفه تونه به این شهر برسید، این چه وضعشه آخه.

بگذریم ، خلاصه خوش به حالتون که اینقدر شهرتون خوب و خوش آب و هوا و با امکانات تفریحی و فضای سبز مکفی هستش.

ان شاء الله در فرصت بعدی اگه بتونم عکسهای این سفرها رو واستون می ذارم. البته از شدت تراکمات و کمبود اوقات شریف ، اصلی ترین ابزار سفر یعنی دوربین عکاسی  فراموشم شده بود. اونم در هر دو سفر. باور می کنید واسه اوقات داخل اتوبوس هم برنامه گذاشته بودم و داشتم فعالیت می فرمودم اندر تهیه فایلهای سخنرانی و آمادگی جهت ارائه؟!!!؟ همه ذهنم درگیر انجام یکی یکی این کارها بود. دیگه یادم نمونده بود دوربین بردارم دیگه. آماااااا دوست خوب واسه یه همچین موقع هایی خوبه. قرار شده یکی از دوستان زحمت ارسال عکس های تهیه شده رو واسم بکشه تا من براتون بذارم اینجا. به محض اینکه دستم برسه می ذارم.

قولم درباره عکس خودم هم یادمه . می ذارم واستون ، به موقعش....

فعلاً دیگه پرچونه گی بسه. 

خدانگه دار.  

 

راستی می دونین که