نم نم باران بهار

به سراغ من اگر می آیید نرم و آهسته بیایید.......

نم نم باران بهار

به سراغ من اگر می آیید نرم و آهسته بیایید.......

رفیق راه / نیمه راه .....

امروز کلی فکر کردم و داشتم رو ایده های روز واسه اولین پست بعد ماه رمضون کار می کردم ؛ به اینکه  درباره سفر بهار و دیدن وانیا جون و مامان بابای گلش بنویسم یا از داستان هام با همکاران گرام ، بحث روز یا.... ولی سر شب مساله ای رو برام تعریف کردن که خیلی هضمش برام سخت بود .... دقیقاً داستان آدما و اندازه مسائل و مشکلاتشون که هرکی وقتی از کُنه مسائل و سختیهای زندگی دیگری خبر دار میشه ؛ قربون صدقه مشکل خودش میره و هیچوقت نمیتونه خودش رو جای اون دیگری بذاره....

طفلک اون فردی که میاد یک عمر عاشقانه زندگی می کنه و هیچ مشکلی تو زندگیش نداره اونوخ باید بابت مساله ای مث ناباروری بخواد تن به طلاق بده یا زمزمه های از هم پاشیده شدن زندگیش رو بشنوه.... خب شاید همسر اون فرد هم حق داشته باشه بخواد بچه ای از پوست و گوشت و خون خودش داشته باشه و هضم داشتن فرزند خوانده برای هر کسی آسون نباشه ولی خیلی تلخه که کسی رو عاشقانه دوست داشته باشیم  و عمری رو به پاش بریزیم ، اونوقت بخواییم به خاطر نداشتن هدیه ای از دستش بدیم .... درست مث اینکه ببینی به جبر روزگار از نعمت سلامتی که بهره مند نیستی ؛ هیچ.... همسفرت هم داره دم از بی وفایی می زنه.....

 چه حالی میشی اگه جای اون خانوم یا آقا باشی؟ درسته داشتن طفلی از گوشت و پوست خودت شیرینه ولی یعنی اینقدر که بخوای عشقی رو به خاطرش زیر پا بذاری؟ می تونی یعنی؟ خیلی هضمش برام سخته.... اصلاً یه لحظه هم نمی تونم خودمو جای هیچکدوم از این دو طرف بذارم ، واقعاً سخته .... امیدوارم ؛ خدا ، همون مهربونی که در اوج ناامیدی ها دستگیر و روزنه امیدهاست ، زندگی این دو نفر رو هم با نعمتی ازجنس آدمی ، شیرین و پایدار کنه.... آمین

نظرات 9 + ارسال نظر
سارا پنج‌شنبه 2 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 08:47 http://ma3nafaronesfi.blogfa.com

اره بعضی وقتها ادم وقتی مشکلات دیگران رو میبینه مشکلات خودش از ذهنش میره .مثلا من که از گریه ها و نا ارومی های زهرا و شیطنت های امیرعلی مینالم میبینم که دوستم ریحانه الان ارزو داره نوزاد ۲۵ روزش که تو بیمارستان بستریه گریه کنه و نمیکنه و فقط یه معجزه میتونه نجاتش بده
وبعضی ها هم در ارزوی بچه ......
بعضی ارزوی موندن همسفرشون.......
بعضی ها هم ......
هر کس یه دردی داره تازه شاید اینا کمترین دردها باشه

همینطوره ساراجونم

راضیه پنج‌شنبه 2 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 15:22 http://2629.blogfa.com/

خیلی سخته ولی طلاق فقط به خاطر این اصلا درست نیس مگر اینکه اختلافات دیگه ای هم داشته باشن

اونجور که تعریف می کردن هیچ مشکل دیگه ای ندارن ....

مریم ومحسن پنج‌شنبه 2 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 18:31 http://salysky.persianblog.ir

چی بگم والله
ان شاالله هیچ کس هیچ مشکلی نداشته باشه

ان شالله

بهار پنج‌شنبه 2 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 23:35 http://sana1359.parsiblog.com/

نمی دونم چی میشه گفت یا حق رو به کی میشه داد ؟ ولی یادمه یه بار یکی یه همچین جریانی رو برام تعریف می کرد که خانمه بچه دار نمی شده همدیگه رو هم خیلی دوست داشتن هی خانواده مرده بش می گفتن برو زن بگیر بخاطر بچه میگه خدا اگه بخاد به من بچه بده از همین زن هم میده و بالاخره هم بچه دار میشن . انشالا که این دو تا هم هر کی هستن به آخر عاقبت به خیری برسن ....

من که از ته دل براشون این آرزو رو دارم....

زهره جمعه 3 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 01:14 http://golesorkh.parsiblog.com/

eeee درست شد اینجا............

خوبی خانومی؟
با زحمتای ما؟

نمی دونم واقعا چی میشه که بعضیا اینجوری میشن..نمی دونم خودم بودم چیکار میکردم...واقعآ شرایط سختیه و تصمیم گیری سخت تر.........

مگه چش بود زهره جونم...
کدوم زحمت .... شرمندگی های ما رو میگی؟ دیگه خجالتم نده زهره جون

زهره جمعه 3 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 13:19 http://golesorkh.parsiblog.com/

آخه هی میومدم کامنت بذارم میگفتن موقتآ امکانپذیر نمیباشد و اینا...

توتی شنبه 4 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 12:07

می دونی بهار به نظر من تو این جور موارد اگه عیب از آقا باشه معمولا خانم حرفی از طلاق نمیاره ولی اگه برعکس باشه تو اکثر موارد حالا یا به دلیل اینکه ازدواج مجدد مرد راحت تره یا به هر دلیل دیگه از هم طلاق می گیرن
ولی نباید اینجوری باشه آخه زن و مرد که به خاطر بچه ازدواج نمی کنن به خاطر آرامش گرفتن از وجود هم هست که ازدواج می کنن
خدا عاقبت همه رو به خیر کنه ...

دقیقا زدی تو خال توتی جون اینجا هم این خانوم طفلکیه که مشکل داره

ملیحه (خانم پرستار) یکشنبه 5 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 09:54 http://bbm.parsiblog.com

هیچ وقت به طرف مقابلی که همسرش مشکل داره و نمی تونه فرزندی داشته باشه حق نمیدم بخواد اینطوری کنه. به هیچ وجه . بچه شیرینه که باشه . اصلا دلیل خوبی نیست واسه جدایی . به نظرم این افراد نادون ترین و احمق ترین آدم های روی زمین هستن .
واقعا از این افراد باید بپرسی هدفت از ازدواج چی بود؟! اینکه بچه داشته باشی؟! مسخره نیست ؟!
این بلایی بود که زن دایی من داشت سر دایی می آورد تا اینکه خدا دعاهای ما رو زمین نذاشت و بهشون بچه داد (البته هنوز بچه هاشون به دنیا نیومدن - دو قلو هستن) خلاصه که من زن دایی م رو کوته فکر و نادون می دونم . تمام فامیل رو به هم ریخت . زندگی داییم رو سیاه کرد . همه ی خوبی های ممکن رو از بین برد به خاطر داشتن یک بچه !!!!!!!
حالا که مشکلشون رفع شده و الهی بعد از این زندگیشون شیرین بشه ولی من واقعا از اینطور افراد متنفرم .
خیلی خودمو جای زن دایی گذاشتم ولی اصلا نتونستم کار اون رو توجیه کنم!
طلاق حق هر دو طرف هست اگر واقعا قادر به ادامه نباشند ولی طلاق به خاطر بچه حماقت محض هست که به نظرم کار آدمای کودن و کم عقله...
(دقت کردی چقدر عصبانی شدم!)

چی بگم ملیحه جون همه مث من و شما فکر نمی کنن

ستاره آسمان سه‌شنبه 14 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 15:49

عزیزم این مشکل کاملا قابل حله و نیازی به جدایی نیست مرکز رویان یکی از بهترین مراکز نا باوری است و هیچ رو دست خالی به خونشون نمی فرسته
شاید هم مسائلشون بیشتر از این حرفهاست !!!

برات آرزوی خوشبختی دارم

اینطور که می گفتن موسسه رویان تهران یزد و ... هم جوابشون کردن

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد