نم نم باران بهار

به سراغ من اگر می آیید نرم و آهسته بیایید.......

نم نم باران بهار

به سراغ من اگر می آیید نرم و آهسته بیایید.......

و من ....

باید برم مث پرین واسه خودم کفش بدوزم ..... 

در راستای گذر از آزمون جمعه نیس که خیلی هم تلاش فرموده بودم با خودم قرار گذاشتم جهت تشکرات ویژه از خودم و برای ساپورت مراسمات پیش روی آبجی خانومی و ایام عید و .... برم کفش و ... بخرم  

واه واه واه چه خبره....و هرچی مدلای چرت و پرت و جنس های آت آشغاله ریختن تو مغازه ها و دارن می فروشن به قیمت خون پدران محترمشون ..... ینی اون بدبخ ها هم مقصر نیستناااااااااا ولی خب دیگه چی بگم .... همینجوری چرخیدم تو مراکز خرید شهر و دست از پا درازتر و غرغر کنان برگشتم خونه..... تو راه با خودم میگم برم مث پرین خودم واسه خودم کفش بدوزم سنگین ترم .... اونم با این پای من که جنبه جنس معمولو رو نداره و فرتی کج کوله میشه ... مدلها هم که همه پنجه باریک و براق و جنگول پنگولی .... اه اه اه کلا ناامید شدم از خرید کفش مناسب 

در مورد راهنمایی های خوب و دوستانه تون بابت پست قبلی بینهایت ممنونم باید بگم ظاهراْ‌ باید از گوشه جگر بکشم و بذارم تا شاید بعدها شرایط بهتر شه. با این اوصاف که البته تا حدودی هم  می دونستم باید سرمایه گذاری های روحی دیگه رو برای خودم پیش بینی کنم و سعی کنم بیشتر با خودم کنار بیام تا بتونم اوضاع حاضر رو تحمل کنم.  

القصه که فعلا چاره نیست بجز تحمل و بیخیال کنون .... 

یه عالمه کار دارم که خیلی هاش منوط به تصمیم خواهری و همسرش برای جشنشونه .... موندم چه کنم این دم عیدی.....اوفففففف  

.

داشتم آگهی استخدام شرکت نفت رو می خوندم . لهنتی ها اینجام به تخصص و جنسیتمون نمی خوره . ای کوفت بشید با این شرایط خاص و .... 

.  

هر چی بیشتر پیش می ره بیشتر تشویق میشم واسه ادامه تحصیل .... فقط می مونه شرایط بعد فشارهای حاضر که نمی دونم اون موقع تنبلی ُ‌اولویت بندی ُ امروز فردا کردنها و.... اجازه می ده برنامه ریزی بلند مدت داشته باشم و اجراش کنم یا نه.... 

توکل بر خدا  

بقول یکی از اساتید محترم که می فرمایند: همه موجودات در شرایط کشش رشد می کنن بجز انسان که در شرایط فشارش رشد می کنه ....

نظرات 2 + ارسال نظر
توتی دوشنبه 7 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 13:30

سلام خانومی
وای یعنی تو یه کفش نتونستی مطابق سلیقت پیدا کنی؟؟؟؟ عجیبه ها!!!!
راستی بهار جون شما از زهره و بهار خبر نداری؟ وبلاگشون که تو استراحته گوشیمم کمی قات زده فعلا خاموشه کجا هستن؟
بعدشم این که رمز منو داری؟ آخه خیلی وقته دلم واسه نظراتت تنگ شده ...
قربون تو خواهری برم ...

سلام گلم
دم عید همه درگیر و مشغول آخر سالند گمونم
چشم عزیز دلم

طعم عشق چهارشنبه 9 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 11:16

این جمله آخرت کاملا در مورد من صدق می کنه اسم این استادت چی بود؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

حالا میگم بهت

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد