16 آذر 93
فهمیدم فسقولکم یه گل پسر ناز تپلی و مامانیه .....چیزی که همیشه دوس داشتم ....
گاهی هنوزم باورم نمیشه که کمتر از یکسال گذشته چقدر خسته و پریشون بودم و واقعا سیاه ترین لحظه شب یه لحظه قبل از طلوع سپیده س.... واقعااااا خدا همیشه باهاته و همراهی ت می کنه. کافیه ایمان داشته باشی به حکمتش....
این روزا با گل پسرم صحبت می کنم و سرگرم شیطنتهاشم... شیطنتهایی که گاه به قیمت چند روز متوالی افتادن مامانی ش تو رختخواب تموم میشه....
بچه ها یادتونه اسمهای دختر پسری فانتزیمو؟ اسمایی که می گفتم رو بچه هام می گذارم؟ الان همه شون از چشمم افتادن. گفتم بگم که شماهام مث من تعصب یه اسم خاص رو نداشته باشین چون وقتی یه یه اسم قشنگتر بر بخورین یادتون میره .....
دعا می کنم واسه عاقبت بخیری و خوشبختی همه اونایی که صادقانه دنبال اینن که سرو سامونی به زندگی و ازدواجشون بدن ، اونایی که گره کوری به زندگی دارن و منتظر لطف خدان و اونایی که منتظرن تا یه فرشته کوچولو خوشبختی شون رو تکمیل کنه و .... میگن دعای مامانا به لطف معصومیت فرشته هاشون مقبوله..... ان شالله
سلاممم ...
وای عزیزم، چقدر دلم برات تنگ شده بود ...
خوبی؟!
چه عجب ...
سلام خانوم گل...ممنونم.منم همینطورررر....دیگه وایبر و واتس و....وقت میذاره واسه آدم
الان از عمق وجودم گفتم : خدااااااااااایااااااااااا شٌکرت ... شکر ...
انشاءالله سالم و صالح و زیبا باشه
ممنونم ملیحه جونم.... ان شاللا واسه شما هر موقع که صلاحتون بود و دلتون میخواست
سلام . چندتا ژستاتو خوندم بهار . خیلی خوشحالم که خوشحالی چون می دونستم روزگار دیگه خیلی داشت بت سخت می گرفت . امیدوارم که این بارداریم به خوبی و خوشی و سلامتی طی بشه و فسقلتم بیداد و شادیت تکمیل تکمیل بشه . برات ارزوی بهترینها رو دارم ......
مرسی کم الله دختریم چه عجب اینوراا
کجایی مامان باران فسقولت خوبه؟ کی بدنیا میاد ایشالا ؟
سلام عزیزم قربانت شکر خدا.خدابخواد اوایل اردیبهشت