دارم برمی گردم خونه ، سر ظهره و هوا حسابی گرممممم. منتظر تاکسی هستم . یه خانوم تقریباً مسنّ
هم ایستاده کنارم. بالاخره یه تاکسی گیر میارم
و سوار میشم.
راننده یه آقای مسنّه. یه قدری که حرکت میکنه برمی گرده تو آینه بهم نگاه میکنه و میگه : اون خانوم رو دیدین که کنارتون ایستاده بود ؟ همسایه مه ....
منتظر بود برم التماسش کنم بیاد سوار شه ، منم که تا بحال به برادرمم التماس نکردم . خب ماشیییییییییییینه..... هرکی دوس داشت میاد سوار میشه
هرکی هم دوس نداشت نه....
یادم افتاد به چهره مظلوم اون خانوم مسنّ ، با خودم گفتم لابد رودرواسی داشته با همسایه اش گفته یه وَخ رو ملاحظه همسایگی کرایه نمی گیره و .... اما راننده انگار خیلی شاکی شده بود
از دست همسایه ش. یه جورایی انگار سوخته بود .... حسابی داشت جلّز و ولّز می کرد.
انگاری دنبال راهی بود که حرص ش رو خالی کنه.
اهمیت ندادم با خودم گفتم حالا خب سوار نشده باشه .....
یه کم دیگه که جلوتر رفتیم دوباره میگه : ببخشید خانوم شما کسی رو سراغ ندارید که مایل باشه ..... شه. از تو آینه نگام میفته بهش ، گوّله آتیشه....
خودمو به نشنیدن می زنم ، میگه : نمی شناسین کسی رو که ....
ایندفعه دیگه با لحن عصبانی ای می گم :نخیررررررررررر آقااااااااااااااااااااا
حالا دیگه دوزاریم افتاده بود که اون طفلی چرا سوار نشده. احتمالاً سر ظهری و تو اون گرمای هوا ، دیگه حوصله مزاحمت این بنده خدا رو نداشته . ولی جاتون خالی پیر مرده عینهو این جوانای بی کلّه ای
که "نه" می شنون ، کلی احساس می کنن غرورشون لگد مال شده و دنبال یه راهی اند که سریع بِرن با یکی دیگه ازدواج کنن
تا به طرف یه دهن کجی
کرده باشن ، رفتار می کرد.
.
.
.
.
جوون بمونید
۶۰۵۱۵۱۲بهترین فرصت زندگی شما برای ثروتمند شدن مجموعه ای بی نظیر برای اولین بار در ایران برای کسانی که می خواهند بهتر زندگی کنند و از کمترین وقت و هزینه بیشترین سود را ببرند.برای آگاهی از جزییات بیشتر به لینک زیر مراجعه کنید.
http://www.site01.orq.ir
باشه
سلام آبجی خوبی؟عجب پست با حال خنده داری نوشتی
راستی عزیزم خوشحال میشم نظرت و بدونم
درآخر عزیز خودمی
برات نظر گذاشتم خانومی
نمی شناسین چی ؟
سلام خانومی خوشحالم اینجا می بینمت
سلاملیکم . میگما بیخود نیست به من میگی تنبلا !!!!!! ببین چند تا پست نوشتی این چند روزه ها . البته تعجبی نداره عزیزم . تو سرکار هم کامی در اختیارته اما من نخیر . تو خونه هم که می رسم با اجازت تا 6 و 7 می خوابم بعدم یا مهمونی یا آشپزی یا سریال این چند شبم احیا ولی خوب بعد ماه رمضون انشالا برمی گردم و می آپم . راستی میگما تو مریضی جوووون !!!! مردم رو ناامید می کنی ؟؟؟؟؟!!!! خودت خوشت میاد کسی تو ذوقت بزنه !!!! خوب حالا چی میشد دل اون بنده خدا رو اقلا تا محل پیاده شدن خوش می کردی ؟؟؟؟ ای ظالم جوون درک نکن . حالا ببین کی نتیجه شکستن دل یه جوون ناکام رو ببینی !! خدا بهت رحم کنه . وبلاگ خودتم تار عنکبوت بسته هی هر روز هر روز آپ می کنی دل منو بسوزونی هان ؟؟؟؟؟؟ ا ف غ ا ن ی !!!!!!
آخیشش!!!!! چقدر وقت بود این کلمه تو دلم بود داشتم می ترکیدما . حالا راحت شدم ......
و آآآآآآآآآآماااااا اندر توجیهات تنبلیییییییییییییییییی خب پکیدم بس که اومدم تو وبلاگت با سر رفتم تو دیوار دخترررررررررررررررررر
تازه شم اصلنشم دلشو نشکوندم اون میخواست دل پیرزن مردم رو بسوزونه منم عصبانی شدم
راحت باش ا ف غ ا ن ی من
من جای خالی رو نتونستم پر کنم؟ صیغه شه؟
دقیقاً زدی تو خال . معلومه از بقیه بچه ها گیرا تری. برا همین منم عصبانی شدم دل جوون مردم رو شکوندم دیگه. پیرمرده از لج ینکه بهش محل نذاشته بودن می خواست هرجور شده لج حاج خانومه رو در بیاره . گفتم که عینهو این جوونای بی کله می موند