دیروز زنگ زدم همون اداره بووووووووووووق واسه پیگیری کارامون ؛ از اونجایی که مسئول پرونده اداره ما جدیداْ عوض شده و تغییراتش چن دست گشته و با توجه به فضولی های همکار خان مون که تو پست قبل براتون گفتم ، این بنده خدا مسئول جدیده منو نشناخت. تا گفتم پرونده ..... یهویی قاط زد و شروع کرد به داد بیداد که ای بابا شما چن تا نماینده دارین آخه یعنی چی؟ و .... گفتم آقای ... فقط بنده نماینده این اداره ام اگه موردی بوده بفرمایید تا من همینجا تکلیفشو معلوم کنم!! گفت یه آقایی که هی زنگ می زنه ( همون همکار خان رو می گفت ) شما که الان زنگ زدی و یه خانومی که هفته پیش زنگ زده بود.... تا گفت یه خانوم دوزاریم افتاد که گیج می زنه یا هم که سرش شلوغ و فکریه ، چون من تنها خانوم اداره همایونی مون هستم که بطور ثابت مشغوله ...... گفتم آقای ... اون خانوم که خود من بودم!!! یه لحظه بین مکث و شوک گفت شما که آقایی!! بعد انگار که دقیق تر شه شروع کرد به شدت تمام عذر خواهی کردن که ببخشید ، من معذرت می خوام ازتون ، حواسم نبود و .... اولش کلی حرصم دراومد که صدای منو با یه آقا اشتباه گرفتن ولی بعدش که داشتم به جنبه طنز موضوع فک می کردم با خودم گفتم چقد باحال میشد اگه این آقا مجرد بود و با این سوتی که داد بین مون هم ، ازدواجی رخ می داد. اون وقت چقد فاز میداد هی وقتی باهاش دعوات میشه بکوبی تو سرش که : خب تو جوونی هات هم گیج بودی صدای یه خانوم رو از یه آقا تشخیص نمی دادی
ای بلاااا..
به همچی نگاه میکنی واسه سوء استفاده؟!
اما واقعاً دیگه خیلی گیج بوده..
بدون اصلاً خودت بودی و فکر میکرده یه آقای دیگه هم قبلاً زنگ زده و اصلا همکار بیچارهات نبودهه..
دست شما درد نکنه دیگه ایشون قد بابای من سال دارن...
سلاملکم خوب هستین ؟ چه خبرا ؟ می بینم که همه چی آرومه ..... . ولی جدی خوب شد شوهرت نشد والا هر بار بش زنگ می زدی میخاست این اشتباه رو تکرار کنه و بعدش دعوا و بیچارگی بود همون بهتر که شوهرت نشد !!!!!!!! خوب چه خبر خانوم ؟ کم پیدائی نیستی ؟ من که شبانه روز تو نتم بیخود نگو نیستی . نمی نویسم ریا نشه والا ...... منو که می شناسی خدای زرنگی و شادابی و سرحالیم . راستی از نی نی چه خبر ؟ بالاخره معلوم شد چیه ؟ ما که 25 نوبت دکتر داریم ولی نمی دونم سونو می نویسه یا نه ؟ می ترسم برم گفتم که می ترسم بگه پسره ....... همش میگم راضیم به رضای خدا ولی آخرش دلم دختر میخاد . انشالا همه شون سالم باشن لابد اینقدر عزیز میشن که دختر و پسر بودنشون مهم نباشه . توکل به خدا . راستی می دونم خیلی دیره ولی تولدت مبارک .....
وووویییییییییی بهار ... خبر می دادی گاوی گوسفندی چیزی قربونی ت می کردیم ... چطوری؟ کلهم تعطیلاتی هااااااااااااا. آبجی میگه تا عید نمی رم می خواد ما رو حرص بده.
ان شالله صلاح خدا هم تو خواست دل خودتون باشه یه دخمل ناز تپل مپلی گل منگولی
واقعا هااااااااا بیچاره چه کم اورده صداتو تشخیص نداده ها بنده خدا معلومه سرش شلوغ بوده
حسابی کنف شد بد بخ
می بینم که از حالا به فکر آتو گرفتن از شوهرتی
نکن این کارهارو خانمی نکن!
چه کنیم دیگه
تا کجاها رفتی
خوش اومدی عزیزم..
ممنون که سر زدی
از وبت خوشم اومد..
وقت نداشتم لینکت کنم دیرم شده بود..
با افتخار لینک شدی نم نم بارون..
وبت چون اسم بارون توشه بهم بی نهایت آرامش میده..
ممنون عزیزم
لینک شدین و به دلمون سنجاق
وااااااااااااااااای چقد پرت بوده یاروووو :))))
آره طفلی ها سرشون خیلی شلوغه
خب معلومه که آقایی . ببینم یهنی گولم زدی ؟؟
ینی لو رفتم
اون دیگه چقدر ذهنش مشغول بوده... صداها رو از هم تشخیص نمی داده...
قنجیشکن دیگه ....
هنوز روی این قضیه گیر کردی؟!!
بابا آپ کن..
منتظرمااا..
وخ نمیشه عزیزم ببخشین چشم به زودی آپ می کنم از دست این آبجی ها و دومادا ما روز تعطیل هم نداریم خب.... بقیه اش هم تنبلیه