نم نم باران بهار

به سراغ من اگر می آیید نرم و آهسته بیایید.......

نم نم باران بهار

به سراغ من اگر می آیید نرم و آهسته بیایید.......

ابوعلی سینا

دانشجوی لیسانس که بودیم و خوابگاه نشین یکی از بچه ها همیشه با اشاره به محل کتابخونه با کتابهای حجیم ؛ به خنده و با صدای مجری برنامه های حیات وحش می گفت : در این محل که می بینید دانشمندان پست فطرت و خرخوانی یافت می شوند که هی درس می خوانند و درس می خوانند بویی از حمام نبرده و بسی بسیار چرکند. اصولا وقت حمام ندارند و یکسره این کتابهای چاق را می پرستند و ..... بعدشم می گفت من همش این کتابای چاق و بلند رو می بینم یاد ابوعلی سینا می افتم که تو عکس معروفش یه کتاب گنده زیربغلش زده!!!! 

حالا بماند که خودشم بچه درس خون بود و هم شاغل . برای همین خیلی مشغله ش بالا بود و .... 

وقتایی که کتابخونه ای به کمر می زنم و عشق Toefl ibtمی گیرتم  یاد اون وقتا و اون شوخی ها و خنده ها می افتم بس که این کتاب چاق و پست فطرته   

آدم وهم وَرِش می داره فکر می کنه ابوعلی سیناست.... اینو قشنگ میشه از قدم زدن های متفکرانه کتاب چاق در دست بفهمید.   

آی حال می ده فیگور ابوعلی سیناااااا

نظرات 1 + ارسال نظر
توتی شنبه 16 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 12:32

بابا ابن سینا
بابا زکریا رازی
بابا انیشتین
بابا بهاررررررررررررررررررررررررررررر

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد