نم نم باران بهار

به سراغ من اگر می آیید نرم و آهسته بیایید.......

نم نم باران بهار

به سراغ من اگر می آیید نرم و آهسته بیایید.......

ببم جان دقت ...

با عرض پوزش فراوان از جامعه محترم پزشکی و اساتید فرهیخته و فهیم این قشر ؛ ای تو روح این پزشک نما ها با این تشخیص های غلط و چرت و پرت شون که یه خانواده ای رو به هول و ولا و نگرانی و استرس می ندازن.  

خب بترکید این چه تشخیص غلطیه که می دید؟ یه کم به کارتون دقت کنین خب! اصلنشم شک دارین ؛ بگین موضوع مشکوکه ؛ نه که طرف و خانواده ش رو به خدا برسونید از شدت نگرانی و استرس .... با اون رفتارهای سرد و رباتیک و مثلا شکیل و منطقی تون .....

یه هفته تمامه یکی از این مثلا .... ها با یه حرف نامربوط و نسنجیده به خواهری ٬ کل خانواده رو به استرس و ناراحتی شدید انداخته ....  

از مامان بابا که به چه مصیبتی پنهون کردیم موضوع رو بماند .... با چه زبونی خواهری همه چی دان و تحصیل کرده رو بقول خودش گول زدیم و آروم کردیم٬ بازم بماند ..... خودمون چه استرس و نگرانی ای کشیدیم و روال عادی زندگی مون رفت تعطیلات  که دیگه داستانی بود .  

بهر شکل و ترتیب گذشت .... و الحمد لله ُ شکر خدا به خیر گذشت ٬ ولی جون نَنِدون رعایت کنین ملت رو خب .... شوخی بردار نیست این حرفا

نظرات 1 + ارسال نظر
بهار چهارشنبه 13 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 14:25

سلام بهار خانوم . زیارت قبول . مبارک عمه شدن . چقدر نوشتی من نبودم . ای خدا .. ارزو می کنم هر چه زودتر به روزگار من د
چار شی و یه وانیا مانند گیرت بیاد که هی دیگه تندتند پست نذاری دل منو بسوزونی . تازه امروز واکسن یه سال و نیمه گی هم زده ببین چه شود ؟
تو خوبی ؟

به به تنبل خانوم خوبی ؟ حالا شکر خدا وانیا هست بندازی گردنش ای تنبل دیگه اوضاعت قاراشمیش تر از من که نیست؟ هست؟

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد