نم نم باران بهار

به سراغ من اگر می آیید نرم و آهسته بیایید.......

نم نم باران بهار

به سراغ من اگر می آیید نرم و آهسته بیایید.......

سلامی چو بوی خوش آشنایی

می دونم که از آخرین پستم خیلی وقته می گذره ولی خب فعلا حرفی واسه گفتن ندارم و ترجیحم اینه که غر غر ننویسم. دیگه اینجا تبدیل به غر غر دونی شده .... نتیجه ای هم نمی گیرم . فعلا همون طبل عزیز خودمو می گیرم و بَرِش می کوبم تا ان شالله شرایط عوض شه . دیگه خودتون به بزرگی خودتون ببخشید . 

واقعیتش هفته گذشته وسط اینهمه درگیری و درس و کار یه مورد اکازیون به پستم خورده بود که حسابی خجالتم داد از وضعیتی که دارم ولی خب در این زمینه هم به همون طبل قشنگه ( طبل شریف بی عاری بیخیالی در شرایطی که کاری ازدستت برنمیاد ) ارجاع کار می دیم. خلاصه که دست استاد عزیزم درد نکنه که با راهنمایی های به موقع شون بیخودی درگیر نشدیم ولی کلی شرمندگی و خجالت و غصه موند واسه م که دیگه اونم بیخیال. 

دیروز عصری  ییهویی یادم افتاد که ای دل غافل باید فلان کار رو واسه ترم بعدی و کم کردن تعداد ترمهای آموزشی انجام می دادم و یادم رفته و در راستای اینکه مجبورم تلفنی از کارمندان محترم تحصیلات تکمیلی بخوام برامون انجامش بدن گفتم بذا یه یادی ازشون کرده باشم که نگن هر وقت کارمون دارن زنگ می زنن. یه اس ام اس ادبی دادم . آقا انقد خنده م گرفته بود که نگو هم خنده و هم حرص ..... یکی نیست بگه بالام جان یه چیزی رو بلد نیستی چرا تظاهر می کنی آخه طفلکی .... اونم با یه مایه مزورانه و جلب مسلکانه ( البت امیدوارم از سر بدبینی نباشه برداشتم ) من گاگولم یا شما خنگول ؟.... ای بدم میاد از این آدمای ریاکار دو رو .... چراپیتی در توجیه فرمایشاتشون می فرمودند که یکی از یکی مسخره تر و ضایع تر ... آخر سر من پوزش خواستم و گفتم ببخشید با توضیح خواستنم زحمت انداختم تون .... خلاصه که فعلا قید پیگیری اون کارم رو هم زدم

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد