نم نم باران بهار

به سراغ من اگر می آیید نرم و آهسته بیایید.......

نم نم باران بهار

به سراغ من اگر می آیید نرم و آهسته بیایید.......

دل گویه ها....

دلم گرفته خدایا ... به اندازه همه شب و روزها و خستگی ها.... میشه تو این شبهای عزیزت شب منم به صبح برسونی؟ فکر می کنی چقد دیگه طاقت دارم؟‌ فکر می کنی از کی تا حالا طاقتم طاق شده؟ فکر می کنی طاقتم طاق شه چه اتفاقی میفته؟ به ذات خودت هیچی .... فقط دوباره ادامه داره .... که صبر راهی ست به ...... نمی خوام بگم منو نمی بینی که می دونم خوب می بینی و هوامو داری. ممنونم ازت ولی به بزرگی خودت خسته م یا ارحم الرحمین... از همه چی خسته م حتی از خانواده م ... دلم نمی خواد سلامتی م از دستم بره ... دلم نمی خواد داشته هام که لطف و منتت بوده به سرم و همیشه بابت شون شکر کردم و قدردان بودم حتی اگه غری زدم رو از دست بدم ... خدا جونم دلم ترکید به خدا ... اگه تو این شبای عزیز امسالم دست خالی برم گردونی چی؟ به امیدی میام در خونه ت هر سال ... ازت می خوام و التماس می کنم ... ولی صبر تو خیلی بیشتر از این حرفاست که من حتی تو مخیله م بگنجه ... خواهش می کنم ازت خدایا امسال رو دیگه دل منم روشن کن خواسته منم اجابت کن ... تو که می تونی همه چی رو به احسن وجه بچینی و همه چی رو به بهترین نحو ممکن پیش ببری چرا؟ خدا جونم کمکم کن.... دیگه بیشتر از این روم نمیشه بگم به خدا ... می دونم یه بنده رو سیاه سراپا تقصیر طلبکارم که همیشه فقط طلبکارانه اومدم درخونه ت و ازت خواستم که خواسته هامو بدی انگار که وظیفه ته حتی مث اینکه وظیفه ت باشه خطاهای منو نبینی  ... می دونم غرور زیاد کردم گناهام به خروار خروار هم پر نمیشه و همیشه اسباب مزاحمت خودت و بنده هات بودم ولی خدایا یه بنده عاحز بی کس و کار و بی پشت و پناه و ضعیف بغیر در خونه خودت کجا می تونه بره خودت ببخشش.... مث همیشه  ندید بگیر بدیها و حریم شکنی ها و خطاها شو .... اون انقده تقصیر داره که دیگه هیجی نداره واسه گفتن ُ‌تو ببخشش اون ضعیف و ذلیله .... تو ببخشش ... به حق شهید این شبهااااااااااا 

دوستام میان اینجا رو می خونن و می گن چرا همش دلگیره؟ ‌چرا اینطوری داری میشی؟ دلمون گرفت!!! ولی خب این زندگی منه فعلا.... 

 خدایا میشه طوفانای زندگی منم مث زندگی ساجده آروم کنی؟ یهو چش باز کنم ببینم ااااااااا همه چی آرومه.... روال زندگی  آرامشه و امید و تلاش.... شکر خودت الان ایییییییی آرامش نسبی هست تلاش هم می کنم ولی خسته .... خسته کی توان ره به جایی بردن؟ میخوام بهم امید و انگیزه بدی خدا جونم. زندگی منم بنداز رو غلتک خدایا ....

نظرات 6 + ارسال نظر
نانو چهارشنبه 18 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 08:32 http://seiedahmad59.blogfa.com

سلام تسلیت با این شبها
به عنوان یک دوست باید بگم:هر انسانی خودش شادیها و ناراحتیهای زندگیشو رقم میزنه دیگران فقط {وسیله}هستند حالا شما اگر انسانی باشی که همش موج منفی بفرسی اینو بدون همش به سمت خودت بر میگرده .
اما اتفاقای بد زندگی،خودش هم درس خوبیه.هم نمک زندگی.
برای مثال: بارها مسافرت رفتی حال اگر در ان سفر اتفاقی بدی برات افتاده باشه الان داری از ان روز به خوبی یاد میکنی ولی اگر اون سفر بدون هیچ دردسری باشه الان به هیچ وج یادت نیست درسته یا نه.
حال بگذر از این روزها که در اینده میشود خاطره و بدان در زندگی خیلی چیزها داری که همه در حسرت انها هستند.....

به قول استاد:

یارب مباد کز پا جانان من بیفتد

درد وبلای او کاش بر جان من بیفتد

من چون ز پا بیفتم درمان درد من اوست

درد آن بود که از پا درمان من بیفتد

یک عمر گریه کردم ای آسمان روا نیست

دردانه ام ز چشم گریان من بیفتد

ما هم به انتقام ظلمی که کرده با من

ترسم به درد عشق و هجران من بیفتد

از گوهر مرادم چشم امید بسته است

این اشک نیست کاندر دامان من بیفتد

من خود به سر ندارم دیگر هوای سامان

گردون کجا به فکر سامان من بیفتد

خواهد شد از ندامت دیوانه شهریارا

گر آن پری بدستش دیوان من بیفتد

ممنون احمد آقا حق با شماست قبول دارم ولی خب یه جاهایی هم کم میارم دیگه ..... یه موقع هایی هم که روش بیشتر زوم میکنم و جواب نمیگیرم طول مدت این کم آوردنها زیادتر میشه. از دعای خیرتون فراموشم نکنید

سارا چهارشنبه 18 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 14:13 http://ma3nafaronesfi.blogfa.com

عزیزم ان شالله تو این شب های عزیز حاجتت رو که همون ارامش و عاقبت بخیریه بگیری

ممنون سارا جون آمیــــــــــــــــــــــــــــن

ملیحه (خانم پرستار) چهارشنبه 18 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 15:31 http://bbm.parsiblog.com

الهی آمین ...
فدات بشم بغض گلومو گرفت با این نوشتنت!

دعام کن ملیحه جون

بهار چهارشنبه 18 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 20:14 http://sana1359.parsiblog.com/

درددل قشنگی کردی با خدا قشنگ حرف زدی بهار . درک می کنم که ادم وقتی یه خواسته رو مدتها از خدا میخاد و بهش نمی رسه چقدر عذاب می کشه ولی خوب هیچ کس از پس حکمت خدا برنمیاد . دعا کن خدا موانع برآورده شدن حاجتت رو واست رفع کنه . منم امیدوارم امسال به برکت شبهای قدر تو و همه حاجتمندان دیگه به حاجتشون برسن .

ممنون بهار جان .... امیدوارم ... ان شالله .... دعام کن

توتی پنج‌شنبه 19 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 16:21

سلام
باور کن پای ثابت دعاهام (اگه نگم همه دعاهام تو بگیر ۹۰درصد دعاهام) شمایی ...
امیدوارم هر چی خیره پیش بیاد ...
ما رو هم فراموش نکن از دعاهات ...

ممنون عزیزم باور می کنی کلی تو شبهای احیای حرم دعات کردم همش یادم بودی

توتی شنبه 21 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 18:09

بله که باور می کنم!
قربون تو دوست خوبم برم ...
دستت درد نکنه به خاطر همه ی دعاهات ...
بازم دعام کن تو حرم بازم دعام کن...
امیدوارم شما هم حاجت روا شی البته به دعاهای من که امیدی نیس بس که گناهکارم انشالا از دعای دیگر دوستان خدا حاجتتو بده ...

ممنونم عزیزم

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد