سلام به خدمت دوستای عزیز و مهربون خودم
اول از همه بگم که شرمنده روی همه تونم از بابت اینکه نت خونه و اداره باهمدیگه قاط زد این روزا و دسترسی م به نت خیلی محدوده ٬ یه جورایی هستم و نیستم ٬ خیلی دوس دارم بیام و بنویسم از وقایع دور و ور .... از اتفاقات روزمره م ..... مواردی که به نظراتتون احتیاج دارم .... ولی خب چه کنم فعلا دور ٬ دور نت می باشیِد و دارن ناز می فرماهند واسمون....
این ایام عزاداری و سوگواری حضرت اباعبدالله (ع) و یارانشون رو هم که هرچی بگم حق مطلب ادا نمیشه ٬ خیلی دوس داشتم روز اول یه پست اختصاصی بذارم واسش.... مخصوصا روز اول محرم که آبدارچی باهوش مون واحد رو به مناسبت نامزدی پسر آخرییش میوه داد ٬ چقد یاد حضرت اباعبدالله (ع) و جوونش افتادم .... جوون رعنای امام مون رو عِربا عِربا ( تکه تکه ٬سلاخی ) کردن .... چی کشید آقامون تا رسید بالای سر جوونش .... ماها دلمون نمیاد حتی خبر نامزدی جوونمون رو اعلان نکنیم ..... شده با یه مهمون کردن همکارمون به صرف میوه ..... واقعاْ تصور کنید .... واسه چی ؟ که اعلام کنه منکر رو ..... که ما بی تفاوت بمونیم در برابر منکر..... یعنی ما واقعا شیعه همون امامیم؟ نمی دونم چی بگم..... محرم که میشه خیلی دلم می سوزه .... لحظه لحظه کربلا درسه .... روضه است.... گریه است.....علی اصغر (ع) ٬ رقیه (س) ٬ سکینه (س ) ..... و از همه بالاتر امان از دل زینب (س) ....
عزیزان دل ٬ هروقت چشماتون بارید من بیچاره رو هم فراموش نکنید.... بسی بسیار محتاج دعایم
ما رو هم دعا کن..
عزیزی بانو جونم
التماس دعا باران گلم!
یعنی به نظر من اونایی که برادر دارن حتی یه لحظه هم نمی تونن خودشونو جای حضرت زینب بذارن...
پیشم بیا خطبه حضرت زینب (س) رو گذاشتم خیلی قشنگه...
ممنون توتی جون بهم سر می زنی فعلا مشکل نت دارم اساسی شرمنده همه دوستای عزیزمم
من هم
سلام . من که امسال هنوز توفیق روضه رفتن پیدا نکردم و این در حالیه که سلول سلول بدنم نیاز به روضه امام حسین رو فریاد می زنه . عاشق روضه های امام حسینم . ولی افسوس که نشد برم روضه هر چند هر دفعه پای تلویزیون و نوحه ها یه کم خودم رو خالی می کنم ولی بازم دلم اروم نمی گیره . وااااااااای که روضه علی اکبر رو چقدر دوست دارم ای خدا خودت قسمت کن روضه رو . تو هم واسه ما دعا کن که ما نیز بسی محتاج دعائیم .
ان شالله می ری عزیزم واسه نی نی گلمون شدیدا نیازه سعی کن اگه اوضاع جسمانی ت اقتضا می کرد حتما بری
...
(یعنی حرفی ندارم ... فقط ابراز وجود کردم)
کاش می شد محرم رو یه جور دیگه هم دید!