نم نم باران بهار

به سراغ من اگر می آیید نرم و آهسته بیایید.......

نم نم باران بهار

به سراغ من اگر می آیید نرم و آهسته بیایید.......

یادت بخیر خواستگار کوچولو....

چند سال پیش یکی از همکارا که تو تولید یه برنامه باهم همکاری داشتیم خواستگارم شده بود. چقدم سمج بود طفلی. اما من هیچوقت باورش نکردم. ابراز علاقه هاش رو دوس داشتم حتی نوع خواستگاری ش رو . 

 وقتی برای اولین بار رک و پوس کنده حرفشو زد داشت کنار میزم با پرینتر ور می رفت ، سرشو پایین انداخته بود... 

 همونجا بهش گفتم من همچین حرفی رو کلاً قبول ندارم و اصلاً بهش فکر هم نمی کنم . اصلاً هم خجالت نکشیدم. چون به چشم یه خواستگار نمی دیدمش . 

 از بس بچه چِغری بود .... شمام بودین باور نمی کردین. حدود 7 سالی ازم کوچیکتر بود. وقتی جدی تر گفت به همکارم که مسئول هردومون بود غُر زدم که آقای ... کار نمی کنه همش دنبال اذیت کردنه ! اگه فردا کارا موند ، نگین پیگیر نشدی هااااااااااااااا . وقتی مسئولمون ازش علت رو جویا شده بود و پرسیده بود که چرا خانوم ... رو اذیت می کنی ، باز چیکار کردی از دستت شاکی بود.... بی واهمه گفته بود ازش خواستگاری کردم......... 

برام غیر قابل قبول بود و می گفتم قطعاً می خواد خودشو مطرح کنه .... یا توجه منو به عنوان یه مسئول مستقیم منظم و تا حدودی سخت گیر جلب خودش کنه. هنوزم نظرم همینه. تقریباٌ بیست ساله بود . وصله هم نبودیم. یعنی اولش اون حرووم میشد و بعدها هم من ... 

امروز همون مسئولمون می گفت فلانی رو دیدم.... خانووم ... دوستت داشت هااااااااااا.  

گفتم نخیر اینطور نبود .... اصلا ٌ همچین چیزی از نظر من منطقی و درست نبود.... 

بعد که تنها شدم یه عالمه خاطره برام زنده شد ، خاطره بچه بازیهاش ... باهوشی ش تو کار و ایضاً بازیگوشی هاش .... چقد منو حرص می داد... هوش و استعدادش رو واقعاً قبول داشتم... چقد هواشو داشتم حقش پامال نشه ... چقد تشویقش کردم بره ادامه تحصیل بده .... و پذیرفت. الان مهندسی شده برا خودش.... 

 یه جورایی دلم خواست بهش اس ام اس بدم ... یاد اون روزا برام زنده شه بود.... بعد منصرف شدم همینجوری شاید.... گفتم بهتره فقط یاد اون تو ذهن من زنده شه تا یاد من تو ذهن اون....   

یادت بخیر .... 

نظرات 12 + ارسال نظر
پیشی چهارشنبه 12 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 19:35 http://www.jikjikoo.blogfa.com

سلام

من اومدم به وبلاگت سر زدم
تو هم بیا به من سری بزن و با نظراتت آرومم کن

ممنون

بانو پنج‌شنبه 13 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:31 http://mymindowl.persianblog.ir

دیگه 7 سال هم خیلی زیاده...
ولی آخــــــــی عاشق شده بود... .

عاشق از نوع سیریش هم بود طفلی ....

توتی پنج‌شنبه 13 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 14:30

سلام باران جونم
خوبی؟
وایی چقد پست گذاشتی که من نخوندم!
شرمنده کامی خراب بود
من و بهار لا اقل اس ام اسی در ارتباطیم ولی تو که اصلا پیدات نیس
خوبی؟
دلم برات تنگ شده یذره بیا وبم حرف بزن برام
می گم کار خوبی کردی اس به خواستگارت نزدی وگرنه امیدوار می شد
فاصله سنی ۷ سال اونم مرد کوچیکتر باشه خیلی بده
بقیه پست هاتو که خوندم میام نظر نیذارم!
موفق باشی باران جونم

سلام توتی جون
پیدات نیست آپ هم نمی کنی چن بار اومدم خبری نبود ازت
ممنون که اومدی منم دلم برات تنگ شده
خب دیگه چی بگم خواستگارای این دور و زمونه ان دیگه ولی واقعا پسر خوبی بود جنم و عرضه کافی هم داشت فقط کوچیک بود البته سنش عقلش نه.

بازیگوش پنج‌شنبه 13 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 16:32 http://bazigooshi7.persianblog.ir/

خوب کردی اس ندادی

دخترک جمعه 14 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 00:40 http://nasinej26.blogfa.com

خاطره شیرینیه

مانلی جمعه 14 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:57 http://notepad.persianblog.ir

ای بابا! سنش کم بوده، دل که داشته که
ولی کار خوبی کردی اس.ام.اس ندادی. موافقم با جمله ای که خودت نوشتی

به به مانلی جون گل گلاب منور کردی اینجا رو .... ممنون عزیزم

ترنج جمعه 14 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 15:59 http://toranj89.persianblog.ir

سلاااااااااام باران جونوای ببخشید خیلی وقته وبلاگت نیومدم
آخیییییر واقعا 20 سالش بود؟چه کوچولو,البته الان مده هااااااااا
تو چقدر در حقش خواهری کردی

خوش اومدی عزیز دلم
گاهی اوقات این مسئولمون سر به سرش می ذاشت می گفت یعنی چی .... مادربزرگی کردم براش شیرمو حلالش نمی کردم اگه مهندس نمی شد

نیلوفر شنبه 15 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:11 http://Nilo0ofar.mihanblog.com

آخی دلم براش سوختتتتتت

بهار شنبه 15 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 15:30 http://sana1359.parsiblog.com

سلام عزیزم . خوبی ؟ وبلاگت خوشگل شده مبارک باشه . آره تو رو خدا یه موقع بهش اس ندیا . این پسرا یا عاشق نمیشن یا اگه شدن دیگه ول کنش نیستن . یه اس دادن همان و دوباره سمج شدن همان !!!!!
یه سر به وبلاگم بزن و اطلاع رسانی کن به همه مجردا که انجام بدن . بالاخره بد که نیست .
توکل به خدا .
دعا یادت نره بخصوص اگه تو ماه رمضون رفتی حرم جای ما رو هم خالی کن .

سلام سلام چه عجب. ممنون .چی بگم والوووووووو. همون........
چشم

زینت سادات جعفری یکشنبه 16 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 03:17 http://nabze-abi.blogfa.com

واایی چقدر دلم تنگ شده برات ... یه عااااااااااااالمه!...

دعام کنیا ... بدجور قاطی پاطیم ... این بهارم خودش متاهل شده میخواد مارو هم بندازه تو هچل ... واااللللللللااااا

به به ببین کی اومده........... اوه زینت خانوم گل ... بالاخره کوله بار امتحانات رو زمین گذاشتی گلم؟ ان شالله موفق باشی و همون رشته و شهری که می خوای رو بیاری
بوووووووووووووووووسسسسسسسسسسس

ستاره آسمان پنج‌شنبه 27 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 00:41 http://khatere88.persianblog.ir/

باورت می شه من تو عمرماز شخصیت و طرز فکر یک پسر خوشم اومد اونم 8 سال از من کوچکتر !!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟ هر چند ظاهرا غیر منطقی میاد!ولی خوب اون خواستگارم نبود اگر بود بله رو داده بودم باور کن راست می گم

چی بگم ..... آخه این یکی احساس می کردم ........

[ بدون نام ] دوشنبه 28 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 16:09

آخییییییییی!
گناه داشته طفلی!

شما؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد