نم نم باران بهار

به سراغ من اگر می آیید نرم و آهسته بیایید.......

نم نم باران بهار

به سراغ من اگر می آیید نرم و آهسته بیایید.......

به عززززززت وووو شررررررررررررف لا اله الا الله ..........

به عززززززت وووو شررررررررررررف لا اله الا الله ..........

.

.

.

.

.

.

فااااااتحههههههههههه ........

به شدت همه بدنم درد می کنه جوری که نمی تونم سر کار وایسم.... می رم خونه.... تا بحال اینجوری بدن درد نداشتم.... همه تون منو ببشقین اگه مُردم حلالم کنین ، نامرده هر کی واسم فاتحه نخونه..... وبلاگم حرومشششششش

از روزی که جواب کنکور اومد و تاریخ مصاحبه رو اعلام کردن داشتم اینور و اونور می زدم واسه مدارکی که خواسته بودن .... از یه طرف ناامید ، از یه طرفم تلاش برای خالی نماندن جای امیدواری و مدیون نماندن انگیزه. یه حسی بین امید و ناامیدی.....Begging دیروز از 4.5 صبح حرکت کردم و تشریفمو بردم تهران واسه مصاحبه. جاتون خالی یه کمم دیر رسیدم و حسابی فول استرس شدم. اما خوشبختانه هیئت مصاحبه گر از خجالت همه دعوت شده ها دراومدن و حسابی لفتش دادن. جوری که من ساعت 14:30 به داخل اتاق مصاحبه دعوت شدم تازه بعد از منم کلی از بچه ها بودن اونجا که دیگه کلافه شده بودن از انتظار.

 گمونم من بین اونا ، مخصوصاً یه سری از دعوت شدگان محترم که همچین پر و پیمون اومده بودن خیلی اوضاعم جالب نباشه. البته این بستگی به ظرفیت قبولی ها داره . یه سری هم که خب اصلاً دفاع هم نکرده بودن . اگه تعداد بیشتری رو بپذیرن و ظرفیت ها مث پارسال باشه شاید بشه امیدی داشت.

سوغاتی دیروز هم یه آتشفشان زیبای جوش ، روی گونه و یه تبخال خوکشل روی لبمه البته تبخال نیس گمونم .... ازجلسه مصاحبه که بیرون اومدم متفکر  بودم ، حواسم نبود گمونم گاز گازش کردم گوشه لبمو که این شکلی شده. این زبان لهنتی همش باید گند بزنه به کار من طفلکی.... سوالات زبان رو جالب جواب ندادم.کلاً وقتی استرس داشته باشم همه چی یادم میره دیگه زبان که جای خود داره.... فکرشو کنید ، هشت جفت چشم در برابر یک جفت چشم.... تا نشستم سوال بارون شدم.... خیلی سعی کردم درست و درمون جواب بدم یه جاهایی هم بعضی سوالات .... رو به شوخی رد می کردم .... آخرش که گیر زبان موندم و کلی بهم غر زدن که زبانت باید الان تکمیل بود ، مردک ( همون مدرک بخونیدش ) .... زبان چرا نگرفتی .... الان برای ما سخت میشه.... منم گفتم خب ما دانشجوها همیشه واسه شما اساتید عزیز دردسریم دیگه ، ما عشخ یادگیری داریم ، شما هم خب استادید .... اذیت می کنیم و... ببشقید و .....

چقد سر موضوع پایان نامه م نق زدن بهم روداررررررررررهاااااااااااااا.....http://oshelam.persiangig.com/image/zarde%20kochik/godfathersmily.gif انگاری حس کردم میخوان ناز کنن تا نمره نهایی رو رد کنن. مجموعاً حس کردم اییییییییییییییی...... راضی بودن ازم. مخصوصاً که پیشینه تحصیلی همایونی رو که رو کردم کیفور شدن و این خیلی مثبت بود واسم. فقط حیف که چند تا از مقاله های اصلی م رو ازم نپذیرفتن ، چون هنوز پذیرش نگرفته.... وقتی هم که مصاحبه تموم شد و خواستم بیام بیرون بهم تبریک گفتن و .... ذوق مرگ شدم که دیگه قبول شدم برم به هفت خان بعدی بپردازم...اما بعداً حرفایی رو از بچه هایی که سالهای گذشته هم بودن شنیدم که ناراحن شدم....Whoop De Dooو ....

یکی از بچه ها می گفتش که : پارسال به منم همینو گفتن ولی بعد که نتیجه ها اومد دیدم با 0.25 نمره اختلاف با نفر آخر پذیرفته نشدم.... می گفت به اونم تبریک گفتن ، اونم خیلی اهمیت نداده بهشون و فقط تشکر کرده.... این حرفاش نگرانم کرد. هر چی می گذره و یادم میاد شرایط بقیه نسبت به خودم ... نگران میشم . دعام کنید قبول شم. دعا کنید مصلحتم تو ادامه تحصیل باشه. نمی دونم . فقط اینو می دونم که سالهای بعدی خیلی شرایط برام سخت تر خواهد بود و به احتمال زیاد انگیزه  و وقت مطالعه م کمتر. آخه کارم همسو با ادامه تحصیل نیست . دوس دارم قبول شم . شاید می خوام حسابی سرم شلوغ شه که دیگه فک نکنم به خیلی چیزااااااااااااا. برام دعا کنید دوستان .... واقعاً به دعای تک تک تون نیاز دارم. نمی دونم شما ها منو یاد می کنید دعام می کنید یا نه ولی من هر وقت یاد هرکدوم تون می افتم حتماً و به اسم دعاتون می کنم.I Love You خیلی دوس دارم واسه خوشحال شدن Heart Smileپدر و مادرم Heart Smileهم که شده قبول شم و بتونم ادامه تحصیل بدم.

 الان خیلی بدنم درد می کنه نمی دونم چمه ... یا خسته م یا چون از فشارهای جانبی رها شدم  دارم ترکهای کششی برمی دارم خودم خبر ندارم.....

 بهر صورت دعا یادتون نره لفطاً.... فعلاً برم تا جدی جدی فوت نکردم. 

 

توضیح نوشت :  ترکهای کششی زمانی ایجاد میشه که فشارهای همه جانبه وارده به جسم ، از روی اون برداشته بشه ، در این حالت جسم در راستای پاسخگویی به تنش دچار نوعی ترک خوردگی به نام ترک خوردگی کششی میشه .

نظرات 6 + ارسال نظر
بازیگوش سه‌شنبه 4 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 14:46 http://bazigooshi7.persianblog.ir/

نمیری با این عنوانتتتتتتتتتتتتتتت
دختر نمیگی ادم سنگ کوب میکنه؟؟؟
دعات میکنم نازنیننننننن سر افطار حتما دعات میکننم

آبانه سه‌شنبه 4 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 15:37 http://abaneh.blogfa.com

قربونت برم عزییییییییزم خدا نکنه میخوای منو بی معشوق کنی ؟ هاننننن ؟ رفتم که به مامانم بگم دعا کنه صد قبضه

خدا نکنه گلمممممممممممممممم. تو یه دونه عشخخخخخخخخخخخخخ منی . بوسسسسسسسسسسسسسس
ممنون
به مامان سلام برسون
بازم ممنون

نیلوفر سه‌شنبه 4 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 15:52 http://Nilo0ofar.mihanblog.com

ای بابا این یارو دانشجوی ساله قبل عجب موج منفی بودهاااا
حالا مجبور بود اون حرفو بهت بزنه
ایشالا که قبول میشی عزیزم

طفلی حسابی خورده بود تو ذوقش......
ان شالله

دخترک سه‌شنبه 4 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 19:23 http://nasinej26.blogfa.com

اول

بووووووووووووووسسسسسسسسسسس

007 پنج‌شنبه 6 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 09:40

انا لله وانا الیه راجعون
بی زحمت ساعت مراسم رو اعلام کنید ما هم بیاییم

عمل به وصیت از اهم واجباته . وصیت کردم غریبه راه ندن اونم از نوع خفن و 007 ش

خانوم پرستار یکشنبه 9 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 15:36 http://Bbm.parsiblog.com

اول مطلبت رو عالی شروع کردی خیلی لذت بردم
راستی رشته شما چیه ؟! کنجکاو شدم راجع به رشته و شغلت بدونم ... اینکه گفتی همسو نیستن بیشتر کنجکاوم کرد

ممنونم
منظورم این بود که کار اجراییه و درس پژوهشی
خب طبیعتا این یه مقدار ناهمسویی ایجاد می کنه

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد