نم نم باران بهار

به سراغ من اگر می آیید نرم و آهسته بیایید.......

نم نم باران بهار

به سراغ من اگر می آیید نرم و آهسته بیایید.......

به بهانه مطالعه یه متن زیبا ....

                      

 

برنامه امروز مطالعه نهج البلاغه " نیمه اول خطبه اشباح " حضرت امیر ( ع ) بود. دو خط از این خطبه  برام خیلی خوشگل به نظر اومد. البته منو یاد یه متنی که قبلاً خونده و حسابی ازش لذت برده بودم می انداخت. نمی دونم ، شایدم اون متنی که اونموقع خونده بودم همین خطبه بوده ولی من توجه نداشتم . شایدم نویسنده از عین عبارت حضرت استفاده کرده بوده تا متن نوشته هاش جذاب تر شه ! بهر صورت تو بخشی از این خطبه اومده بود که " و آنان را که می خواستند اسرارِ آسمانها را دزدانه دریابند ، با شهاب های سوزان  تیرباران کرد و تمام ستارگان ، از ثابت و استوار ، گردنده و بی قرار ، فرود آینده و بالا رونده ، نگران کننده و شادی آفرین ، را تسلیم اوامر خود فرمود "

خداییش ببینید چقد خوشگل گفته حضرت ؛ یعنی مثلاً تو آسمون ها یه راهی برای شناخت اسرار آسمون و کشف ندانسته ها و مجهولاتش هست که اون منطقه نشونه اش شهاب بارون بودنشه! این یه سرنخ نیست به نظرتون؟ احتمالاً ستاره شناسها و متخصصین این علم باید همچین چیزی داریم یا نه ؟ چجوریه ؟ به نظر من که این حرفا سرنخ های علمه و حضرت داره خیلی قشنگ ، لطیف و به زبان عامه فهم ، راههای کشف علمی و تولید علم دنیا  رو خط دهی میکنه !!! شاید میخواد بگه اونجا یه راه شناخت اسرار آسمون و پی بردن به نادانسته ها در این زمینه هست ، ولی اونجا شهاب بارون میشین. ایست.....! اونجا فقط یه نقطه انحرافیه!!! الکی روش زوم نکنید ، برین دنبال یه راه دیگه. شایدم میخواد بگه اصلاً اجازه شناخت رو بهتون ندارم که مجرای شناختش رو هم شهاب بارون کردم ، به موقعش براتون میگم ، فعلاً تو خُماریش بمونید !! شایدم میخواد بگه برین دنبال یه راهی برای حل مساله شهاب بارون ها باشین که البته به نظر احتمالش ضعیف میاد چون انگاری بگی ، آقای فضول اسرار آسمونها ، سرت رو بپاااا ... که اگه این بود ، نعوذبالله ، خدا که مرض نداشت اونجا رو شهاب بارون بذاره و بعد بگه راه اینجاست که.... نمی دونم چیه ولی قشنگ ذهنت رو قلقلک میده. ولی چه خوشگل و به جا انواع و اقسام ستاره ها رو میگه ؛1- ثابت  2-چرخان  3- بالارونده   4- فرودآینده   5- نگران کننده    6- شادی آفرین  خداییش جمله بندی ها و صنعت ادبیش رو حال میکنید!! حالا این مال موقعی هستش که داره یه مطلب علمی رو میگه ، اگه می خواست ادبی و عارفانه و... صحبت کنه چه کولاکی میشد.... فصاحت کلام حضرت رو که میگن این بوده هاااا ... این که می گن ، حضرت عارف و لطیف بوده اینه پس... حالا برین ببینین اونجاهایی که در نقش یه مرد جنگی و قدرتمند فاتح نبردهای مختلف بوده کی بوده؟ روحیه لطیف ، مهربان ، در عین حال مرد نبرد و شجاع ،  شیوا سخن ، دانشمند - اونم دانشمندی که در حد مردم عامه فرود آورده مطالب علمی ش رو، جوری که می فهمی ، حتی اگه مبتدی و بی تخصص باشی در اون موضوع - اونایی که تو فاز علمی هستن باید بهتر بدونن طرح یه مطلب علمی به شکلی که ذهن ها رو قلقلک بده و تشنه درکش ، اونم به این ترتیب خاص فقط و فقط کار دانشمندهاست. و هزاران صفت دیگه که باعث میشه بگن حضرت یه انسان کامل و آینه تمام نمای خداست.

 میگم به نظرتون این اقسام فرودآینده ستاره ها که میگه یعنی چی؟ یعنی ستاره هایی که همیشه در حال سقوط ند. مگه فضای آسمون خدا ته نداره که یه زمانی به تهش برسن و ثابت شن ؟ یا منظورش فقط ذکر انواعی از ستاره ها بوده که می افتن ، همین....؟ یا برعکسش ، ستاره های بالا رونده یعنی چی .... ؟ یا اونجا که حضرت داره از ستاره های نگران کننده و ستاره های شادی آفرین در کنارهم اسم میاره ، آیا منظور تأثیر ستاره ها بر روی رفتارهای بشری هستش ؟ یا موضوع میتونه بُعد دیگه ای داشته باشه ؟ و آیا قطعاً این مساله درست خواهد بود که میگن " ما بعضی از زمانها تحت تأثیر ستاره ها و صورت های فلکی و ... هستیم " ؟ چیزی که الان در قالب طالع بینی ، ایام سعد و نحس و ... گفته میشه  تا چه حد صحت می تونه داشته باشه؟ البته من منظورم مطالبی از این دست تو روایات صحیح و منابع دقیق از ائمه خودمون و دانشمندای قدیم مث خوارزمی و ... هست هااااا !!! نه این مطالب خرافه و جادو جَمبَل و... که فقط خدا عالمه چی اند ؟ !! ؟

بهرصورت ، امیدوارم همیشه زندگی هامون تحت تأثیر ستاره های شادی آفرین باشه و شاد زندگی کنیم.

 

قصدم از نوشتن این پُست ، طرح یه گوشه کوچیکی از حس های قشنگی که با خوندن مطالب جالب و عجیب حضرت تو نهج البلاغه  بهم دست میده ، بود. معمولاً علی رغم کمبود وقت و درگیری های زیاد فکری این روزهام  ، اینقده جذابه برام که لُکه میشم از خوندنشون و حتماً باید بنویسم شون تا آروم بگیرم. اکثر اوقات موقع مطالعه ش،  فکرم مشغول میشه به اینکه یعنی چی؟ نویسنده عجب شخصیت جالبی داره ، چقدر تمام و کامله. مث ماها ، که تک بعدی یا نهایتاً چند بعدی هستیم تو زندگی هامون ، نیست!!! مطالب اجتماعی ، سیاسی ، اقتصادی و ... در قالب روزمره نویسی و رخدادهای روزانه که همون صحبت های حضرت تو جاهای مختلف میشه ، خیلی خوب تشریح شده. خوب میشه با دنیای امروز تطابق شون داد . عدالت ورزی و لطافت تو جای جای نوشته ها و مطالب این کتاب به چشم می خوره. اصلاً به این فک نمی کنم که صاحب سخن  ، امام منه. اتفاقاً  برعکس که عمل کنین عاشقش میشین. منظورم اینه که فک کنین دارین یه اثر از یه نویسنده ، که اتفاقی کتابش به دستتون رسیده رو مطالعه می کنین و بی طرف به قضاوت و نقد بشینین ، اونوقت خودتون همه اون چیزایی که زبان من از بیانش قاصر هست رو متوجه می شید .

 

 

روز و شب هاتون شاد و پر از ستاره شادی آفرین

   

 

 

نظرات 6 + ارسال نظر
amir شنبه 10 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 11:22

سلام
خوبین؟
زیبا نوشتی
کارت درسته
چیزی برای گفتن ندارم
موفق باشی

سلام ممنون لطف دارین. ما با یک سری از دوستان وبلاگی قصد مطالعه نهج البلاغه تو یه دوره هماهنگ باهم رو داریم اگه دوست داشته باشین خوشحال میشیم شما هم شرکت کنین.
اگه مایل بودین به وبلاگ درد دل تو لینکهای من برید اونجا توضیحاتش هم هست

بهار شنبه 10 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 15:30 http://sana1359.parsiblog.com

سلام . من که کامنت گذاشته بودم پس کو ؟؟؟؟؟؟
دیشب کلی مطلب نوشتم باران !!!!
ای بابا .........
دیشب نوشتم که اگه من یکی از مسئولین موثر کشور بودم چند تا روانشناس خبره رو مامور می کردم تا بشینند و مطالب نهج البلاغه و حتی قرآن رو به تفکیک سن کنند و اون وقت اونها رو از اول دبستان تا عالی ترین مقاطع تحصیلی بصورت یکی از کتب درسی مطالعه کنند اینطوری خیلی قشنگ از روز اول با دین آشنا می شدند و کار جامعه به اینجا نمی رسید که جوون از دین هیچی ندونه ........
اما افسوس که هیچ کاره ام ...

احتمالا بلاگ اسکای هم تنه ش خورده به تنه بلاگفا ُ کامنتت رو قورت داده . من تقصیر ندارم هیچی نیومده عزیزم
باهات موافقم روش خوبیه میشه خودمونم روش برنامه ریزی بلند مدت و فکر داشته باشیم حداقل برای طرح بعنوان یه پیشنهاد عالی میشه بالاخره ما هم یه روزی میشیم سطوح بالایی اجرایی تو کشورمون دیگه...

بهار شنبه 10 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 15:31 http://sana1359.parsiblog.com

اون کامنت هم خصوصی کردم ......

بهار شنبه 10 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 15:41 http://sana1359.parsiblog.com

راستی بهت گفتم بقیه جریان رو هم نوشتم ؟؟؟؟؟؟

ماجرای کیف دزدی رو میگی اومدم دیدم دزد شریفتون رو نظرمم گذاشتم

توت فرنگی یکشنبه 11 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 14:32

سلام گلم
کم پیدا؟
خیلی زیبا نوشتی
من بروزم بیا

سلام عزیز دلم
یه سری مساهل دارم اداره کمتر می تونم بیام سر بزنم
دعام کن

توت فرنگی چهارشنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 13:39

باران جونم کجایی؟
نمیگی من دلم برات تنگ می شه نمیایی پیشم؟
آشپزیم هم که نیومده بودی؟
دوست دارم گلم!

عزیز دلم اومدم که . شرمنده همه دوستامم. یه سری مساهل تو اداره پیش اومده که خیلی باید دعا کنید تا هرچی خیر و صلاحه همون پیش بیاد و آدم بدا موفق نشن

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد